سایهسایه، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

داستان های من و بابام

چیزی نمونده!

1390/3/9 10:46
نویسنده : سایه
926 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بابایی؛

امروز دیگه کمتر از۳۹ روز مونده که پات و بذاری تو این دنیا

اسمت رو سایه گذاشتیم و انتظار دیدنت رو می کشیم.

این روزا زیاد لگد میزنی و زیادی تکون می خوری و برای من و مامانت خیلی جذابه این همه جنب و جوش

این وبلاگ رو هم برات راه انداختم که خاطراتت رو اینجا ثبت کنم این اولین و آخرین باری هست که بابات از زبون خودش می نویسه و از این به بعد خودت باید به من بگی اینجا برات چی بنویسم تا وقتی که خودت بزرگ بشی و بتونی خودت وبلاگت رو به روز کنی.

دوست داریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مادر کوثر
7 خرداد 90 19:01
انشالله به سلامتی پاشو به این دنیا بذاره و با شادیه تمام در آغوش بگیریدش
مهتا
8 خرداد 90 0:29
چه بابایی با احساسی خوش به حال سایه!
نازنین نرگس نفس مامان
9 خرداد 90 14:28
وقتی به دنیا اومدی زود زود خبر بدید و عکس سایه رو بذارید ما منتظر خبرهای خوبیم
مامان آرش
28 خرداد 90 16:50
سلام به سايه جان نازنين.مطالب وبلاگت خيلي قشنگن. مطمئن باش كه پدر و مادر خوبي رو انتخاب كردي عزيزم.از همين حالا معلومه كه خيلي دوستت دارن.ايشالا كه طبيعي و بدون دردسر بياي اين دنيا رو ببيني. من و ارش هم منتظريم تا تورو ببينيم.


سپاس فراوان از شما ۳ هفته دیگه عکساش رو ایشالله می ذارم همین جا