روزای آخر
سلام سلام خیلی خبر دارم اما اولین اینکه تا پنجشنبه همین هفته حتمن میام امروز با مامان و بابا رفتیم پیش دکتر جووون من عاشقشم اینقدر مهربونه که حد نداره. دکتر به مامان و بابا گفت من یا فردا یا پس فردا میام و اگر نیومدم خودش پنجشنبه میاردم بیرون مامان و بابا هم خوشحال و راضی کلی با دکتر جووون گپ زدن. بابا هم تونست بالاخره دکتر رو راضی کنه که موقع اومدن من؛ پیش مامانی باشه و دکتر هم گفت این کار رو میکنه. یادم مامانم خیلی دوست داشت که بابا پیشش باشه و این مساله هم کلی امروز مامان رو خوشحال کرد. نمی دونم وقتی بیام بیرون بازم دلم تنگ میشه واسه اون تو یا نه اما خوب چاره چیه مثل اینکه باید اومد. بابا و مامان دیشب کلی واسم خرید های جدید کردن و ...