اتل متل سایه جون
اتل متل گرگه اومد تو گله هی دمشو تکون داد دندوناشو نشون داد داد کشید و هوار کرد چوپون ما فرار کرد یه بز پرید اینجا یه بز پرید اونجا گرگه به دنبال بزها تو صحرا یکدفعه افتاد و دمش کنده شد گله پر از خنده شد ...